کار یک شاعر کره جنوبی به گربه ها افتخار می کند

هوانگ این سوک بیشتر شب‌ها یک سبد خرید را از کوچه‌های شیب‌دار محله‌اش در سئول بالا و پایین می‌برد، گربه‌های ولگردی که از سایه‌ها بیرون می‌آیند و زیر چراغ‌های درخشان خیابان‌ها و خیمه‌های فروشگاه‌های رفاه به استقبال او می‌آیند.

همسایگان او تمایل دارند خانم هوانگ 64 ساله را فقط به عنوان کسی که در خیابان به گربه ها غذا می دهد فکر کنند. فقط تعداد کمی می دانند که او شاعری مشهور است که آثارش تنهایی و ناپایداری را در پایتخت کره جنوبی بررسی می کند.

دهه‌های نویسندگی او زمانی را در بر می‌گیرد که در آن کره‌جنوبی هویت‌های گیج‌کننده‌ای را طی کرده است، از جمله هویت‌های کشوری که تحت سلطه دیکتاتوری‌های نظامی سرکوبگر، دموکراسی نوپا و اخیراً یک قدرت اقتصادی و غارتگر فرهنگی بین‌المللی است.

خانم هوانگ گفت که غذا دادن به گربه‌های شبانه او به او این امکان را می‌دهد که نه تنها گربه‌ها، موزه‌های مورد علاقه‌اش، بلکه محله‌های در حال تغییر خود و طبقه زیرین کلان شهر را که به‌طور فزاینده‌ای به خاطر نمای بیرونی پر زرق و برقش معروف است، تماشا کند.

او در قدم زدن اخیر در محله‌اش، Haebangchon، با زمزمه‌ای نزدیک گفت: «من دنیاهایی را پیدا کرده‌ام که اگر شب‌ها به گربه‌ها غذا نمی‌دادم، آن‌ها را پیدا نمی‌کردم. خیابان ها اکثراً ساکت بودند به جز اتومبیل، تاکسی یا کامیون حمل بار.

علاوه بر گربه‌ها و موضوعات دیگر، اشعار خانم هوانگ محیط کارمندان فروشگاه‌های رفاه، رفتگران خیابان و دیگر کارگران شبانه را مستند می‌کند. او در شعر اخیر خود به نام «نمی دانم کجا زندگی می‌کنی» در مورد تحویل‌دهنده روزنامه می‌نویسد: «من حتی چهره‌اش را نمی‌شناسم چون فقط در تاریکی همدیگر را ملاقات می‌کنیم.

او هم چهره من را نمی شناسد اما

چطور او مرا به خوبی می شناسد

ما در شب زندگی می کنیم

Haebangchon، یا روستای آزادی، در نزدیکی ایستگاه قطار مرکزی سئول و جایی که زمانی پایگاه اصلی نظامی ایالات متحده در این کشور بود، قرار دارد. این محله پس از پایان جنگ جهانی دوم، زمانی که کره از حکومت استعماری ژاپن خارج شد، از جنگلی در دامنه تپه حک شده بود.

پیل هو کیم، کارشناس تاریخ فرهنگی کره جنوبی در ایالت اوهایو، که پدرش پس از فرار از شمال در این محله بزرگ شد، گفت: بسیاری از افرادی که در آنجا مستقر شدند، پناهندگان کره شمالی بودند که در طول یا پس از جنگ کره وارد شدند.

در دهه‌های پس از جنگ، کره جنوبی تحولات چشمگیری از جمله صنعتی شدن سریع، ترور رئیس‌جمهور و قتل عام تظاهرکنندگان طرفدار دموکراسی را تجربه کرد. Haebangchon نیز همینطور بود، مکانی که در ابتدا به عنوان “دهکده ماه” شناخته می شد، اصطلاحی برای زاغه های شهری ساخته شده در دامنه تپه ها.

در دهه 1970، مهاجران اقتصادی کره جنوبی کمک کردند Haebangchon به مرکزی برای کارخانه‌های پوشاک در مقیاس کوچک تبدیل شود. بعدها بیشتر مسکونی شد و طبقه کارگر کمتر شد و شروع به جذب هنرمندان جوان کرد. چا کیونگ هی، 38 ساله، که از سال 2015 صاحب یک کتابفروشی در این محله است، گفت که بسیاری از استودیوهای هنرمندان به نوبه خود توسط کافه ها آواره شدند، زیرا نجیب گرایی ادامه یافت.

خانم هوانگ که در همان نزدیکی بزرگ شد و در دهه 1980 در Haebangchon ساکن شد، از آن زمان تاکنون بی سر و صدا جزئیات این تغییرات را با چشمانی دقیق مشاهده کرده است. او پس از تحصیل در نویسندگی خلاق در یک مؤسسه هنری سئول، شروع به کار در شعر کرد و اولین شعر خود را با شعری به نام «من به عنوان یک گربه دوباره متولد می شوم» بود که در سال 1984 برنده جایزه نویسندگان نوظهور کره جنوبی شد. این اولین جایزه از بسیاری از جوایز ادبی ملی بود که او طی سال‌ها برنده شد.

او گفت که شعر او تا حدی منعکس کننده اعتقاد او است که سئول مکانی است که در آن ثروتمندان و فقیرها در جهان های جداگانه زندگی می کنند و افراد تحت ستم قربانی رقابت های بی رحم هستند.

او در حین پیاده‌روی اخیر در حالی که نفسش را در میان ابرهای کوچک بیرون می‌کشید، گفت: «آنها حاضر نبودند دیگران را برای پیشرفت خود در این جامعه فریب دهند.» چراغ های آسمان خراش ها در شهر زیر چشمک می زد.

اشعار او تمایل دارند جزئیات گوشه سئول، شهری با جمعیت حدود 10 میلیون نفری، را با احساسات سخنرانان خشمگین و مالیخولیا آمیخته کنند. یکی از جاده‌های Haebangchon به عنوان «همیشه سربالایی/مثل زندگی من» پیشرو توصیف می‌کند.

اما خانم هوانگ شاید بیشتر به خاطر شعرهایی که مشاهدات غم انگیز و عجیبی درباره گربه ها و انسان هایی که برای درک آنها تلاش می کنند، می شناسند. او گفت که حدود یک پنجم آثار او مربوط به گربه است.

در حدود 16 سال گذشته، خانم هوانگ تقریباً هر شب به گربه‌ها غذا می‌داد، معمولاً از ظروف برنج بازیافتی. هر گربه یک مکان ناهار خوری مشخص دارد – مثلاً زیر یک ماشین پارک شده یا در میان سطل های زباله یک رستوران. برخی به روش یک دوست قدیمی آشنا به او نزدیک می شوند و در حالی که به پاهای او می مالند، میو می کنند. دیگران باید با نرم از مکان های مخفی خارج شوند psst.

خانم هوانگ گفت که روال غذا دادن به گربه او از زمانی شروع شد که یک ولگرد مجرد گرسنه بیرون آپارتمانش پیدا شد. برخی از ده ها گربه ای که او اکنون از آنها مراقبت می کند نام دارند. بیشتر آنها را “زیبا” می نامد.

او با صراحت گفت: “من این کار را انجام می دهم زیرا گربه ها منتظر من هستند و هیچ کس دیگری حاضر نیست این کار را انجام دهد.” “این یک وظیفه است.”

اما رفتار محبت آمیز او با گربه ها – و اشعار متعدد او در مورد ویژگی ها و شخصیت های آنها – نشان می دهد که رابطه او با آنها بیش از حد معمولی است.

آن ام. رشید، استاد ادبیات انگلیسی که برخی از آثار خانم هوانگ را با یکی از همکاران فقیدش، چای پیونگ سونگ ترجمه کرده است، گفت که او به ویژه این قطعه از شعر «ران، گربه سابق من» را دوست دارد:

نمیدونستم از کجا اومدی

همیشه یکدفعه

تو ظاهر شدی

در زمانی که کسی در اطراف نبود

در زمانی که زمان متعلق به هیچ کس نبود،

آویزان شدن در پشت بام خانه اجاره ای

انگار از درون قلبم

انگار از لبه ماه

با یک نیمه گریه کوچک،

تو ظاهر شدی

پروفسور رشید که در دانشگاه کارلو در پیتسبورگ ادبیات تدریس می‌کند، گفت: در سراسر شعر، که با ناپدید شدن گربه «به جایی که نمی‌توانی مرا دعوت کنی» پایان می‌یابد، گوینده می‌خواهد الهام‌بخش او را در دست بگیرد یا لمس کند، اما می‌داند که این امکان پذیر نیست. .

او افزود: «آنها بدون توجه به تنهایی خود یک پیوند دارند.

وقتی خانم چا سال گذشته میزبان خانم هوانگ برای مطالعه در کتابفروشی اش بود، مخاطبان برای چنین رویدادی به طور غیرعادی متنوع بودند و شامل ساکنان سابق محله بودند که آن را از دست داده بودند و می خواستند توضیحاتی را درباره تجسم های قبلی آن بشنوند. برخی با شنیدن اشعار او با صدای بلند به گریه افتادند.

خانم هوانگ گفت که در یک آپارتمان تنگ با دو ولگرد نجات یافته شریک است که یکی از آنها به نام لورن باکال، هنرپیشه هالیوود، لورن نام دارد. او تلفن همراه ندارد و هرگز از طریق چیزی جز شعر امرار معاش نکرده است.

یانگ جونگ اوک، 60 ساله، که صاحب یک رستوران در Haebangchon است و سال ها خانم هوانگ را می شناسد، گفت: “او از آن دسته افرادی نیست که به مردم بگوید که او کیست.”

خانم یانگ گفت که او مدت‌هاست که همسایه‌اش را به خاطر خرج کردن درآمد محدودش برای غذای گربه‌های ولگرد تحسین می‌کند. اما او از شعر خانم هوانگ فقط از روزنامه نگاری مطلع شد که او را تا رستوران همراهی کرد و گذراً اشاره کرد که او شاعری برجسته است.

در طول پیاده‌روی اخیر، خانم هوانگ از اینکه یک خبرنگار به کار او علاقه مند می‌شود، متعجب به نظر می‌رسید و دعوت برای خواندن شعری به انتخاب خود را رد کرد. او کمی قبل از نیمه شب گفت: «نمی توانم بگویم کدام یک خواننده را شاد می کند.

انسان های موجود در اشعار او نیز تمایل دارند که مشخصات پایینی داشته باشند. در «بالای پشت بام‌ها»، گوینده از این که چگونه انرژی درون بدن گربه‌ها آنها را در هوا به سمت «منطقه‌ای وسیع» بالای پشت بام‌ها می‌فرستد شگفت زده می‌شود. سپس – به روشی ظریف و تقریبا گربه مانند – او خود را در میان آنها قرار می دهد.

در این شهر که کوچه پس کوچه ها از بین رفته است،

در کوچه پس کوچه های بالای پشت بام ها،

در این کوچه های بالا، به اصطلاح،

به آرامی نفسم را جا می دهم.

یومی کیم گزارش کمک کرد