دوران روابط گرم و موج و لبخند بین سلطنت بریتانیا و قلمروهای دور آن به پایان رسیده است. بسیاری از مستعمرات سابق که هنوز به طور رسمی با پادشاه چارلز سوم سوگند وفاداری میخورند، تلاشها برای قطع روابط با تاج و تخت را تسریع میکنند و خواستار بازپرداخت و محاسبه عمیقتر با امپراتوری هستند که خانواده سلطنتی به نمایندگی از آن آمده است.
جامائیکا به سرعت در حال حرکت به سمت همه پرسی است که پادشاه چارلز را به عنوان رئیس کشور برکنار می کند، با کمیته اصلاحات به طور منظم در زمین های سرسبزی که زمانی حاکمان استعماری و صاحبان برده در آن زندگی می کردند. استرالیا، پاپوآ گینه نو، باهاما و تقریباً هر کشور دیگری با نظامهای مشابه سلطنت مشروطه نیز حمایت خود را از تبدیل شدن به جمهوریهایی کاملاً مستقل از بریتانیا در سالهای آینده نشان دادهاند.
گروهی از درخواستها برای عذرخواهی، غرامت و بازگرداندن بریتانیا – از الماس کوهنور هند گرفته تا مجسمههایی از بنین و جزیره ایستر – نیز بلندتر شده و پادشاه جدید را در موقعیتی آزاردهنده قرار داده است. چارلز نماینده نزدیک به 1000 سال تبار سلطنتی ناگسستنی است. او همچنین اکنون روی یک خط گسل ناپایدار بین بریتانیا، جایی که بیشتر آن تاریخ تمایل دارد رمانتیک شود، و گروهی از مستعمرات رک و راست پیشین که از او میخواهند با واقعیتهای تلخ گذشته امپراتوری کشورش روبرو شود، ایستاده است.
ویلیام دالریمپل، مورخ برجسته هند بریتانیا، گفت: «شکافی رو به رشد بین درک بریتانیا از امپراتوری خود و نحوه درک آن در هر جای دیگر وجود دارد. “و این شکاف همچنان در حال افزایش است.”
برای کشورهایی که هنوز طبق قانون اساسی به تاج پادشاهی ملحق شدهاند، تاجگذاری چارلز با هیاهوی کمی و کمی ناراحتی و ناراحتی انجام شد.
این ملت ها جز باقی مانده اند. در موج استعمار زدایی که پس از جنگ جهانی دوم رخ داد، دهها کشور مستقل از جمله هند، پاکستان و نیجریه از زیر سلطه بریتانیا خارج شدند. در طول هفت دهه سلطنت الیزابت، که در سال 1952 آغاز شد، 17 مستعمره سابق آغوش سلطنت را ترک کردند و به جمهوری تبدیل شدند – در اکثر موارد، رئیس جمهور به جای ملکه به عنوان رئیس دولت، معمولاً در نقش تشریفاتی که قبلاً توسط پادشاه (هند) ایفا می شد. ) یا با قدرت اجرایی قوی تر (کنیا).
14 کشوری که هنوز این کار را انجام نداده اند، از استرالیا و پاپوآ گینه نو تا کانادا و جامائیکا را شامل می شود. به نظر می رسد در برخی جاها که حاکم 74 ساله جدید را پادشاه خود می خوانند، مانند جزایر سلیمان و تووالو، علاقه چندانی به قطع پیوندهای سلطنتی وجود ندارد. سوگندهای وفاداری قبلاً از ملکه به پادشاه در دادگاههای پایتختهای دورافتاده، جایی که هنوز کلاه گیسها مانند لندن دهه 1680 استفاده میشود، تغییر کرده است.
اما برای بسیاری از اتباع سلطنتی در مکانهای دور، کلماتی مانند «اعلیحضرت» و «سلطنتی» – مانند نیروی هوایی سلطنتی استرالیا – اکنون که بریتانیا کمتر بر صحنه جهانی تسلط دارد و اکنون که پادشاه است، به راحتی از زبان خارج نمیشود. دیگر ملکه الیزابت دوم نیست، که اغلب مانند بیگ بن غیرقابل جایگزین به نظر می رسید.
چند دولت قبلاً محو شدن نرم را تأیید کرده اند. کبک در دسامبر قانونی را تصویب کرد که سوگند وفاداری به پادشاه را برای قانونگذاران اختیاری کرد. استرالیا همچنین اخیراً اعلام کرد که اسکناس پنج دلاری جدیدش جایگزین پرتره الیزابت نه با چارلز، بلکه با تصاویری در جشن میراث بومی این کشور خواهد شد.
اما برای منتقدان سلطنت و امپراتوری، اینها گام های کوچکی هستند که نیاز به جهش های جسورانه است.
نوا پریس، یک المپیکی بومی استرالیایی و سیاستمدار سابق که رهبر جنبش جمهوری استرالیا است، که هدف آن جایگزینی پادشاه بریتانیا با یک رئیس دولت استرالیا است، یکی از بسیاری است که خواستار حسابرسی عمیق تر با گذشته است.
مهاجران انگلیسی تصرف استرالیا را با اعلام «terra nullius» – یک اصطلاح لاتین برای «زمین متعلق به هیچکس» توجیه کردند. این توهینی بود که برای توجیه سلب مالکیت استفاده می شد و تأثیر آن هنوز باقی است. هیچ معاهده ای بین دولت استرالیا و کشورهای بومی امضا نشده است.
اواخر امسال، استرالیاییها به همهپرسی رأی خواهند داد که به بومیان استرالیا در سیاستهایی که بر جوامع آنها تأثیر میگذارد، نقش مشورتی میدهد. و نظرسنجیها نشان میدهد که بسیاری امیدوارند رأی بعدی برای جمهوریشدن باشد، و استدلال میکنند که این امر باعث میشود کشور بیشتر به سمت همسایگانش در آسیا متمایل شود و به متحد کردن جمعیت چندفرهنگی فزاینده استرالیا کمک کند.
خانم پریس گفت: «سلطنت در مورد امتیازات ریشهدار است، در مورد حکومت پادشاهان و ملکهها بر مردم استرالیا. در یک دموکراسی جایی ندارد.»
در جامائیکا، روند جدایی از «مادر انگلستان» بیشتر پیش میرود و بیشتر با مطالبات بازپرداخت آغشته است.
جزیره کارائیب مرکز تجارت برده در اقیانوس اطلس بود. رهبران جامائیکا از چند سال پیش به همراه بسیاری دیگر از کشورهای منطقه خواستار غرامت از بریتانیا شدند. پس از مرگ ملکه الیزابت در ماه سپتامبر، نخست وزیر جامائیکا اعلام کرد که دولت او به دنبال تغییر قانون اساسی و تبدیل جامائیکا به جمهوری خواهد بود.
در ماه مارس، کمیته ای متشکل از قانونگذاران و کارشناسان بین المللی در کینگستون گرد هم آمدند تا جزئیات را بررسی کنند.
ریچارد آلبرت، یکی از اعضای کمیته و مدیر مطالعات قانون اساسی در دانشگاه تگزاس در آستین، گفت که در اولین جلسه، جاذبه لحظه چالش های پیش رو را روشن کرد. این گروه اکنون به طور منظم گرد هم میآید تا درباره این که چه سؤالی از رای دهندگان در همه پرسی بپرسند، چه نقشی را رئیس دولت جامائیکا ایفا میکند و چه تغییرات دیگری ممکن است به دنبال تبدیل شدن به جمهوری باشد، تشکیل جلسه میدهند.
آقای آلبرت گفت: “احساس وظیفه و غرور ملی وجود دارد.” این ایده این است که کشور می خواهد برای تجلیل از میراث فرهنگی خود از خود مختاری استفاده کند و پرچمی را نصب کند که بگوید: ما یک کشور مستقل هستیم.
بسیاری از جامائیکاییها گفتهاند که امیدوارند تبدیل شدن به یک جمهوری منجر به تغییرات گستردهتری شود، به طوری که مدارس، دادگاهها و سایر نهادها از احترام آرام به سنتهای بریتانیا کنارهگیری میکنند و در عوض گزارشهای صریحتری از جنایات مرتکب شده توسط استعمارگرانی که به ولیعهد بریتانیا سوگند وفاداری میدهند، درج میکنند.
در یک بعدازظهر اخیر در محوطه دانشگاه هند غربی، بسیاری از دانشجویان چارلز را شخصیتی ناشناخته و دور توصیف کردند – تقریباً یک برش مقوایی از گذشته.
تاموی کمپبل که در حال تحصیل در رشته حقوق است، گفت: «سلطنت چیزی است که فقط باید در انگلیس بماند. برای اینکه ما به عنوان یک ملت به جلو برویم، مهم است که از این پیوندها جدا شویم و سرنوشت خود، آینده و اهدافمان را تعیین کنیم.»
چارلز گفته است که با چنین پیگیری هایی مخالفت نمی کند. ژوئن گذشته، در نشستی از کشورهای مشترک المنافع، یک انجمن داوطلبانه متشکل از 54 کشور، که تقریباً همه آنها زمانی تحت سلطه بریتانیا بودند، اعلام کرد که هرگونه ارتباط قانون اساسی با خانوادهاش «تنها به تصمیم هر کشور عضو بستگی دارد».
او همچنین خاطرنشان کرد که ریشههای این گروه «به عمیقترین دوران تاریخ ما میرود».
ماه گذشته، در بیانیهای از کاخ باکینگهام، او از تحقیقات عمیقتر در مورد ارتباط خانواده سلطنتی با بردهداری از طریق آرشیو سلطنتی حمایت کرد. مورخان از این حرکت استقبال کردند.
رابرت آلدریچ، استاد بازنشسته تاریخ در دانشگاه سیدنی و یکی از نویسندگان کتاب «پایان امپراتوری: آخرین مستعمرات بازبینی شده»، گفت: «این یک گام کاملاً جدید است، زیرا آرشیوها آرشیوهای خصوصی هستند.
اما شاه واقعاً چقدر میتواند اصلاح کند یا خواهد کرد؟
پروفسور آلدریچ گفت: «او محدود است. او باید فقط آنچه را که مورد تایید دولت بریتانیا است، بگوید و انجام دهد.
قوانین بریتانیا نهادهای دولتی را از بازگرداندن آثار غارت شده منع می کند. حتی عذرخواهی برای برده داری می تواند سؤالاتی را در مورد اینکه آیا دولت، خانواده سلطنتی یا شرکت ها بدهکار غرامت هستند، ایجاد می کند و ممکن است از نظر سیاسی غیرممکن باشد. خانوادههای برخی قربانیان کنیایی که مورد سوء استفاده استعماری قرار گرفتهاند در عوض تلاش میکنند از دولت بریتانیا در دادگاه حقوق بشر اروپا شکایت کنند.
آقای Dalrymple گفت: «هنوز در بریتانیا احساس غرور گسترده ای درباره امپراتوری وجود دارد که به عنوان یک نیروی خوب و مترقی تلقی می شود که راه آهن، کریکت و دموکراسی را به نیمی از جهان آورده است». و در بریتانیا آگاهی بسیار کمی از انبوه جمجمههایی که روی آنها غلتیده شده است وجود دارد.» اما نشانه هایی از تغییر وجود دارد. کتابهای منتقد حکومت بریتانیا، مانند «سرزمین امپراتوری» نوشته ساتنام سانگهرا، روزنامهنگار بریتانیایی که از پدر و مادری هندی پنجابی متولد شده است، به پرفروشترین کتابها تبدیل شدهاند. کتاب آقای دالریمپل با عنوان «آنارشی: ظهور بی امان شرکت هند شرقی» به زودی به یک سریال تلویزیونی پرهزینه تبدیل خواهد شد که او آن را با «بازی تاج و تخت» مقایسه کرده است.
برای چارلز، این بدان معناست که قلمروهایی که او بر آنها حکومت می کند، ممکن است به زودی با نسخه واضح تری از تاریخچه ای که خانواده اش به شکل گیری آن کمک کرده اند، بیشتر درگیر شوند. و با آن، سلطنت او ممکن است انتقادیتر از دوران قبل از مادرش مورد قضاوت قرار گیرد – توسط نخبگان بریتانیایی که معتقدند بسیاری از ثروت آنها ناشی از تمدن خوشخیم آنها در یک جهان سپاسگزار است، و توسط مستعمرات سابق که زخمهای خشونت امپریالیستی را به دوش میکشند و خواهان آن هستند. غارت و میراث بازگشت.
آقای Dalrymple گفت: «در حال حاضر اصطکاک وجود دارد به نحوی که به سادگی پنج یا 10 سال پیش وجود نداشت. در داخل بریتانیا، چیزهای زیادی وجود دارد که ما نمیدانیم و با آنها کنار نیامدهایم.»
کامیل ویلیامز در گزارشی از کینگستون، جامائیکا مشارکت داشت.