زمانی که اریک ویلارد نوزادی بود، مادرش او را از آپارتمانشان به خیابانهای لیون پایین میآورد تا منتظر پدرش باشد که در تظاهرات دانشجویی شرکت میکرد که در زمان تولد او، در می 1968، فرانسه را غوغا کرده بود. ویلارد در یک مصاحبه ویدیویی اخیر از خانه خود در تور، مرکز فرانسه گفت: «من هم خوشحالم و هم مفتخرم که تاریخ تولدم با این رویدادها همزمان شد.
به عنوان یک نویسنده، ویلارد از این پس زمینه اعتراض و بی اعتمادی به ساختارهای قدرت استفاده کرده است تا مجموعه ای از روایت های تاریخی کوتاه و گزنده را تولید کند که با لحنی از خشم کنایه آمیز متمایز می شود. آخرین، «یک خروج افتخارآمیز»، به شکست فرانسه در جنگ اول هندوچین (1946-1954)، سوء استفادههای استعماری که قبل از شکست و نقش آمریکا در تلاشهای جنگی فرانسه در ویتنام شمالی بود، میپردازد.
Other Press نسخه انگلیسی زبان را که توسط مارک پولیزوتی از فرانسوی ترجمه شده است، در 25 آوریل در ایالات متحده منتشر خواهد کرد. انتشار آن به دنبال تحسین قابل توجه دو کتاب آخر ویلارد، که توسط پولیزوتی نیز ترجمه شده است، است. «جنگ فقرا» (2020)، روایتی هیجانانگیز از جنگ دهقانان آلمانی (1524-1525)، در فهرست نهایی جایزه بینالمللی بوکر و «نظم روز» درباره الحاق اتریش توسط نازیها قرار گرفت. آلمان، برنده بهترین جایزه ادبی فرانسه، جایزه گنکور، در سال 2017 شد.
ویلارد، 54 ساله، در زمینههای خاکستری تاریخ مینویسد که به ندرت از اهمیت روایی برخوردار شدهاند. او درباره «خروجی افتخارآمیز» گفت: «من کتابهای مدرسه فرانسه را مرور کردم و باید همه این دو خط در مورد جنگ اول فرانسه هندوچین وجود داشته باشد. ادبیات فرانسه درباره جنگ نیز بسیار محدود است و مورخان علاقه چندانی نشان نداده اند. چیز دیگری که من کشف کردم این است که ترجمه های فرانسوی بسیار کمی از متون ویتنامی درباره جنگ وجود دارد.
یکی از مکاشفهکنندهترین متونی که ویلارد برای «خروجی شرافتمندانه» به آن مراجعه کرد، در هیچ آرشیو رسمی نبود، بلکه چیزی بود که در یک کتابفروشی دست دوم به آن دست یافت: راهنمای سفر به هندوچین از سال 1923 که شامل کلمات ضروری ویتنامی برای گردشگران فرانسوی بود. ویلارد آنها را در کتاب خود بازتولید کرد: «برو برای من یک ریکشا پیدا کن، سریع برو، بی سر و صدا برو، به راست بپیچ، به چپ بپیچ، به عقب برگرد، بالا را بگذار، بالا را بگذار، یک لحظه منتظرم باش، مرا به بانک ببر. به جواهرفروشی، به کافه، به پاسگاه پلیس، به نمایندگی.»
نویسنده گفت: “هر عبارت فرمانی است که می تواند با علامت تعجب دنبال شود.” “این جو استعماری را که در آن زمان حاکم بود، ایجاد می کند.” برای او، این نشان میدهد که «ویتنامیها صرفاً و به سادگی به عنوان برده رفتار میشوند».
در مورد اینکه آیا کتاب های ویلارد رمان هستند یا تاریخ بحث هایی وجود داشته است. Vuillard آنها را recits می نامد که می تواند به عنوان روایت، روایت یا داستان ترجمه شود. رابرت او. پکستون، مورخ آمریکایی، در بررسی سال 2018 از «ترتیب روز» برای مجله نیویورک ریویو آو بوکز گفت که ویلارد «تکلیف خود را انجام داده است و روایتهایش عموماً دقیق هستند، اما او دوست دارد این تصور را افزایش دهد. پوچی» و نتیجه گیری کرد که «به نظر می رسد لذت ویلارد از کنایه بیشتر از دقت بوده است.»
در پاسخ، ویلارد نامهای در رد در نیویورک ریویو منتشر کرد که مفهوم «بیطرفی» پکستون را زیر سؤال میبرد. او در طول مصاحبه ما نیز عقب نشینی نکرد.
ویلارد میگوید: «پکستون فکر میکند که یک نویسنده باید به داستانسازی بسنده کند. “من فکر می کنم این یک دیدگاه ساده لوحانه و تقریباً کودکانه است.” او افزود: «در میان مورخانی مانند پکستون، تصور نادرستی از ادبیات وجود دارد، که تصور نمیکنند نویسندگان بتوانند دانش ادبی متمایزی از جمله نوشتن درباره رویدادهای تاریخی داشته باشند.»
پولیزوتی، که در ترجمه رمانهای فشرده و مختصر فرانسوی از پاتریک مودیانو، مارگریت دوراس و اکنون ویلارد تخصص دارد، فکر میکند بین دو رویکرد متفاوت نوشتن درباره تاریخ، یک گسست اساسی وجود دارد. پولیزوتی در یک مصاحبه ویدیویی گفت: «البته پاکستون از سنت آنگلوساکسون صحبت می کند. او با اشاره به همپوشانی بین داستان و غیرداستان، گفت: “اریک از یک سنت فرانسوی صحبت می کند که در آن این ترکیب بسیار بیشتر شناخته شده است.”
پولیزوتی رویکرد ویلارد در نوشتن درباره تاریخ را «امپرسیونیستی» توصیف کرد. او گفت: «او قصد دارد اثری خلق کند. او میخواهد تأثیری عاطفی داشته باشد، حتی بیشتر از اینکه شما را از حقایق پر کند. بنابراین او از حقایق استفاده می کند، اما آنها را برای روایت داستان انتخاب می کند.
او گفت که یکی از ثابتهای کتابهای ویلارد که ترجمه کرده بود «خشم اخلاقی» بود: «او لحظهای یا رقم یا دورهای از زمانی را انتخاب میکند که واقعاً او را متعجب میکند و فقط دنبال آن میرود».
«یک خروج افتخارآمیز» یازدهمین کتاب ویلارد است و کتابی که طولانیترین زمان برای نوشتن آن، حدود 12 سال، طول کشید، زیرا تحقیقات آرشیوی به او تاریخ متفاوتی با گزارشهای رسمی نشان داد. او گفت: «آنچه در مورد این جنگ فهمیدم این بود که حضور فرانسه در هندوچین تماماً به خاطر پول بود. دلیل رسمی ارائه شده این بود که در مورد بشارت ویتنامی ها و متمدن کردن مردم بود. واقعیت این بود که فرانسوی ها برای استخراج مواد معدنی کشور و کاشت مزارع لاستیک آنجا بودند.
ویلارد خود را در سنت طولانی طنزنویسی قرار می دهد که به قدمت «ساتیریکون» پترونیوس می رسد. ویلارد گفت: «نقش طنز گفتن حقیقت است، یا حداقل به آن نزدیک شوید و تدبیری را نشان دهید که قدرت در پس آن پنهان شده است.»
همین هدف او را به عنوان آخرین کتابش رساند. “یک خروج شرافتمندانه” عبارتی است که بارها و بارها برای توصیف عواقب جنگ های غیرقابل پیروزی ظاهر شده است.»
او گفت: «با استفاده خارج از متن به عنوان عنوان، بلافاصله تبدیل به طنز می شود. آدم فوراً می فهمد که خروجی وجود ندارد و شرافتمندانه نخواهد بود.»