جودیت میلر، نقش اصلی «Antiques Roadshow» در سن 71 سالگی درگذشت.

جودیت میلر، نویسنده راهنمای محبوب قیمت عتیقه جات و یکی از اعضای تیم ارزیابی کنندگان که در “Antiques Roadshow” برنامه محبوب طولانی مدت بی بی سی که الهام بخش سریال آمریکایی به همین نام بود، تعیین کردند زباله و گنج چیست، در 8 آوریل در شمال لندن درگذشت. او 71 ساله بود.

شوهرش، جان وین رایت، مرگ را در بیمارستان تایید کرد. وی علت را مشخص نکرد و تنها گفت که وی پس از یک بیماری کوتاه درگذشت.

خانم میلر که در رسانه‌های خبری بریتانیا به عنوان ملکه کلکسیون‌ها شناخته می‌شود، اغلب در خیابان توسط بریتانیایی‌هایی که مشتاق به اشتراک گذاشتن داستان‌های پشتیبان خاله بزرگ فلانی بودند، و در نمایشگاه‌های عتیقه‌جات، جایی که بسیاری از شرکت‌کنندگان در دست داشتند، دکمه‌ها را می‌زدند. نسخه‌های تازه‌ای از «راهنمای عتیقه‌جات میلر و راهنمای قیمت» یا «کتاب کلکسیونی میلر»، انجیل‌های دوقلوی دنیای عتیقه‌جات و کلکسیون‌ها. یک بار، آقای وین رایت به یاد می آورد، در مراسم تشییع جنازه مادرش، زنی به خانم میلر نزدیک شد و بشقاب را از زیر کت او بیرون آورد و فکر کرد که چه ارزشی دارد. (او آن زن را نمی شناخت، عجله کرد تا اضافه کند.)

کتاب‌های خانم میلر که مرتباً به‌روزرسانی می‌شوند، در دامنه خود دایره‌المعارفی و در دسته‌بندی‌هایشان التقاطی هستند. آنها هزاران شی را توصیف می کنند – نسخه عتیقه فعلی بیش از 8000 مورد را فهرست می کند – که هر کدام با یک عکس رنگی مجلل نشان داده شده اند. مظنونین معمولی مانند فنجان‌ها و نعلبکی‌های رویال Doulton Art Deco، سفال‌های Meissen، شیشه مورانو و صفحات سرامیک اسکاندیناوی وجود داشتند. اما خانم میلر همچنین دنیای مادی و فرهنگ عامه را پوشش داد، از جمله عکس امضا شده از ووپی گلدبرگ. نامه ای از لیندون بی. جانسون در مورد لوازم التحریر کاخ سفید. چاپ اول رمان «ناهار برهنه» نوشته ویلیام اس. باربی های دوران دهه 60; و لباس های کاربردی بریتانیایی از دهه 40. همچنین هنر اینوئیت، مد Swinging Sixties، کفش‌های فراگامو متعلق به دهه 50، کتاب‌های جیمز باند، کارت‌های بیسبال، لباس‌های فوتبال و آنچه به عنوان کوچک‌ترین خودکار جهان به طول 1.5 اینچ توصیف می‌شد، ساخته شده توسط واترمن در سال 1914 بود.

گشت و گذار در راهنمای کلکسیونی میلر، تاریخ اجتماعی لذیذی است، که در طول دهه ها غوغا می کند. برای مثال، یک خواننده می‌تواند یاد بگیرد که یک کیف پول پلاستیکی متعلق به دهه 1940 با رنگ‌های روشن و شاداب شکل خود را از کابل‌های تلفنی گرفته است که به دلیل کمبود مواد دیگر در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم استفاده می‌شد.

خانم میلر، زنی ملایم و ملایم که با فرز نرم اسکاتلندی صحبت می‌کرد، کارشناس مسئول «مفردات و سرامیک‌ها» در «Antiques Roadshow» بود که در سال 1979 شروع شد و او در سال 2007 به آن پیوست. (نسخه آمریکایی اولین بار در 1997.) یکی از گنجینه هایی که او بیش از همه به شناسایی آن افتخار می کرد، مجموعه ای از پوسترهای حمل و نقل بریتانیایی آرت دکو توسط هنرمند فرانسوی ژان دوپاس بود که توسط مردی که 50 پنی برای آنها در یک فروش در حیاط پرداخت کرده بود به نمایش آورده شد. او یک پسر در دهه 1970 بود. خانم میلر ارزش آنها را بیش از 30000 پوند (نزدیک به 40000 دلار) تخمین زد.

او به مرد گفت: «این 50 p بسیار خوب خرج شد. خدایا.»

گاردین گزارش داد که دیگر اکتشافات مورد علاقه او شامل 2000 سگک کفش قرن هجدهم و یک صندلی توالت مورد استفاده وینستون چرچیل بود.

خانم میلر دانشجوی تاریخ در دانشگاه ادینبورگ بود که شروع به خرید بشقاب های عتیقه ارزان از مغازه های آشغال فروشی محلی کرد تا دیوارهای حفاری های دانشجویی خود را درخشان کند. او که شیفته تاریخ آنها شده بود، شروع به تحقیق و جمع آوری جدی کرد.

او با همسر اولش، مارتین میلر، اولین «راهنمای قیمت عتیقه جات میلر» را نوشت. در سال 1979 منتشر شد و با فروش صدها هزار نسخه، فوراً به موفقیت دست یافت. پس از طلاق این زوج در اوایل دهه 1990، خانم میلر به تولید کتاب‌های کلکسیونی و عتیقه ادامه داد. او بیش از 100 را در هنگام مرگش تکمیل کرده بود.

مجموعه خود او از ظروف چینی قرن پانزدهم تا مبلمان مدرن قرن میانه را در بر می گرفت. او به حراجی‌ها معتاد بود، او به تلگراف گفت: «من کف دست‌هایم عرق می‌کند، قلبم تندتر می‌تپد، و شروع می‌کنم به هر کسی که علیه من پیشنهاد می‌دهد نگاه خیره کنم.»

او عاشق جواهرات و همچنین قطعات نقره‌ساز دانمارکی گئورگ جنسن و صندلی‌هایی بود که به وفور خرید می‌کرد. او نسبت به پریود آگنوستیک بود و خرید صندلی تک را به خرید ست ترجیح می داد. موارد مورد علاقه او شامل یک صندلی پشتی نردبانی قرن هجدهم، یک قطعه آرنه یاکوبسن از سال 1955 و یک صندلی ملکه آن از سال 1710 بود. وقتی خانم میلر برای یک سفر عتیقه جات حرکت کرد، آقای واین رایت همیشه او را با این کلمات فرستاد:

“بعد از من تکرار کن: ما به یک صندلی بیشتر نیاز نداریم.”

جودیت هندرسون کرنز در 16 سپتامبر 1951 در گالاشیلس اسکاتلند به دنیا آمد. پدرش اندرو کرنز خریدار پشم بود و مادرش برتا (هندرسون) کایرنز خانه‌دار بود.

جودیت در خانه ای بدون عتیقه بزرگ شد. او همیشه می گفت که والدینش بخشی از “نسل فورمیکا” هستند و پول داده اند تا وسایل والدینشان را پس از مرگشان دور کنند. او قصد داشت معلم تاریخ شود، اما در سال 1974 به عنوان دستیار تحریریه در شرکت انتشارات آقای میلر مشغول به کار شد.

پس از ازدواج آنها در سال 1978، میلرها به حرفه انتشارات و چاپخانه پرداختند. آنها در 16 سال 12 بار حرکت می کنند. در سال 1985 آنها پارک چیلستون را خریدند، ملکی عظیم در کنت، انگلستان، بدون آب لوله کشی یا برق، جایی که مدتی با دو دختر خردسال خود زندگی کردند و سپس آن را به هتلی مجلل تبدیل کردند.

علاوه بر آقای وین رایت، شریک زندگی او از اوایل دهه 1990، از خانم میلر، دخترانش، کارا و کریستی میلر، به یادگار مانده است. پسرش، تام وین رایت؛ و چهار نوه

کارا میلر روی «راهنمای شکارچی عتیقه برای قتل» کار می‌کند، اولین رمان از سری رمان‌های معمایی که سال آینده منتشر می‌شود و جودیت میلر هم مشاور و هم الهام‌بخش آن بود. در یک لحظه کارا از مادرش این سوال مهم را پرسید: “برای چه عتیقه ای می کشی؟” همانطور که کارا از طریق ایمیل به یاد می آورد، پاسخ او این بود: «البته برای یک عتیقه که یک نفر آن را بکشد، فکر می کنم باید ارزش زیادی داشته باشد – یک گلدان مینگ، یک تخم مرغ فابرژ – اما این به اندازه آن مورد جالب نیست. ما دوست داریم و چرا دوستش داریم بنابراین اغلب ارزش در داستان پشت آن و معنای آن داستان برای ما است.”

در سال 2020، خانم میلر به فیونا بروس، مجری برنامه “Antiques Roadshow” داستان خود را از شیئی که او برایش ارزش خاصی قائل بود، گفت.

این یک پارچ شیشه‌ای کرن بری متعلق به اواخر قرن نوزدهم بود. خانم میلر گفت که این متعلق به عمه بزرگش لیزی بود که خدمتکار طبقه پایین در خانه ای بزرگ در اسکاتلند بود و با مرد پیاده ازدواج کرده بود. کوزه هدیه عروسی خانم خانه بود. مرد پیاده در طول جنگ جهانی اول در سنگر جان باخت و لیزی هرگز دوباره ازدواج نکرد.

خانم میلر گفت: “برای او، این گرانبهاترین شی او بود.” ما هفته‌ای دو بار به دیدنش می‌رفتیم، و اگر دختر خیلی خیلی خوبی بودم، اجازه داشتم آن را بگیرم.»

وقتی عمه لیزی درگذشت، این قطعه را به خانم میلر سپرد.

او به خانم بروس گفت: «فکر می‌کنم در یک روز خوب حدود 40 کوید (50 دلار) ارزش دارد. اما شما نمی توانید برای خاطرات ارزش قائل شوید.