CNBC، با تشریح نتایج یک نظرسنجی که از سال 2006 انجام میدهد، هفته گذشته چنین گزارش داد: «69 درصد از مردم هم اکنون و هم در آینده دیدگاههای منفی نسبت به اقتصاد دارند، که بالاترین درصد در نظرسنجی 17 ساله است. تاریخچه سال.”
پل در آخرین خبرنامه خود اینگونه بیان کرده است:
… همیشه مهم است که در نظر داشته باشیم که تولید ناخالص داخلی در بهترین حالت به ما می گوید که یک جامعه چقدر می تواند از عهده آن برآید. این به ما نمی گوید که آیا پول به خوبی خرج شده است یا خیر. تولید ناخالص داخلی بالا نیازی به کیفیت خوب زندگی ندارد. افراد می توانند ثروتمند اما بدبخت باشند. همینطور کشورها.
و دلایل خوبی برای این باور وجود دارد که آمریکا از رشد اقتصادی خود بد استفاده می کند.
محافظه کاران گاهی به این داده ها با تلاش برای جداسازی اقتصاد از بقیه جامعه پاسخ می دهند. آنها استدلال می کنند که اولی به طرز باشکوهی اجرا می کند. دومی با از بین رفتن پیوندهای اجتماعی و سایر بیماری ها گرفتار شده است.
اما من فکر می کنم اشتباه است که تصور کنیم اقتصاد به نوعی از استانداردهای زندگی متمایز است. اقتصاد نابرابر آمریکا همچنان به تولید مجموعه ای چشمگیر از کالاها و خدمات ادامه می دهد و در عین حال نمی تواند استانداردهای زندگی را به سرعت بهبود بخشد. و نظرسنجیها نشان میدهد که اکثر مردم فریب نمیخورند.
با پای خود رای می دهند
بنابراین آیا راه حل صرفاً مداخله دولت در اقتصاد است – پیروی از مدل اروپا و ایالات ایالات متحده که توسط دموکرات ها اداره می شوند؟ نه کاملا. این حقایق را در ستون دیگری از دیوید در نظر بگیرید:
بین سالهای 2010 تا 2020، ایالتهایی که سریعترین رشد را داشتند عمدتا قرمز بودند – مکانهایی مانند تگزاس، جورجیا، فلوریدا، تنسی و کارولینای جنوبی. در طول همهگیری، این روند شتاب گرفت و بار دیگر، اکثر ایالتهای بزرگ افزایش جمعیت توسط جمهوریخواهان اداره میشوند.
اگر دورتر به عقب برگردید، دهه به دهه مهاجرت به سمت جنوب محافظه کارتر را مشاهده می کنید. ویلیام فری، جمعیت شناس موسسه بروکینگز، اشاره کرده است که در سال 1920، شمال شرق و غرب میانه 60 درصد از جمعیت آمریکا را تشکیل می دادند. یک قرن بعد، کمربند خورشیدی 62 درصد از جمعیت این کشور را تشکیل می دهد. این روزها ما بیشتر یک کشور کمربند خورشیدی هستیم.
من متوجه شدم که برخی از نظرات خوانندگان در مورد آن ستون ناخوشایند هستند. آنها با آن دست و پنجه نرم نکردند چرا بسیاری از آمریکایی ها، از جمله خانواده های جوان و مهاجران، به ایالت های جمهوری خواه نقل مکان کردند. این نظرات در عوض استدلال می کردند که آمریکای آبی بهتر است و آمریکای قرمز عقب مانده است. کامنتی که بیشترین تایید را از سوی دیگر خوانندگان دریافت کرده است، خوانده شده است: “به عنوان یک، من هرگز در حالت قرمز زندگی نخواهم کرد.” “هرگز نداشته باشم، هرگز نخواهم کرد.”
بدیهی است که تعداد فزاینده ای از آمریکایی ها احساس متفاوتی دارند.
آمریکای سرخ تا حدودی به این دلیل که قوانین منطقهبندی آن سختتر است، مسکن ارزانتری ارائه میدهد. برای تعمیم بیش از حد، آمریکای آبی به NIMBYism (“نه در حیاط خلوت من”) اعتقاد دارد، در حالی که آمریکای قرمز با YIMBYism راحت تر است. آمریکای سرخ نیز در طول کووید، مدارس خود را با سرعت بیشتری بازگشایی کرد و به نظر میرسد تعطیلی طولانی مدارس یکی از بزرگترین اشتباهات سیاستی این همهگیری بوده است.
تصویر کامل دارای تفاوت های ظریف است. همان غرایز آزادسازی، ضد مقررات و مالیات کم که مسکن را در هیوستون، تامپا، فلوریدا، و گرینویل، SC نسبتاً مقرون به صرفه میسازد، به نابرابری بالای آمریکایی و کیفیت زندگی راکد کمک میکند – زیرا برخی مقررات مساعدتر هستند. به شکوفایی انسان نسبت به دیگران ایالات متحده به طور همزمان دارای دولت بسیار زیاد و بسیار کم است.
این ترکیب به توضیح اینکه چرا اقتصاد ما از نظر برخی معیارها بسیار خوب و از نظر برخی دیگر بسیار بد به نظر می رسد کمک می کند.